تاریخ گشتن. بزرگ و مشهور شدن. باقی ماندن نام. به غایت و نهایت بزرگی رسیدن. اشهر ناس شدن. رجوع به تاریخ و تاریخی شدن و تاریخ گشتن شود. - تاریخ قومی شدن، بزرگ و پیشوای قومی شدن. اشهر قومی شدن:... و صولی گفته تاریخ هر شی ٔ غایت و نهایت آن چیز است و از اینجا که گویند ’فلان تاریخ قومه’ یعنی به او منتهی می شود شرف قوم وی. (از منتهی الارب) (از غیاث) (آنندراج)
تاریخ گشتن. بزرگ و مشهور شدن. باقی ماندن نام. به غایت و نهایت بزرگی رسیدن. اشهر ناس شدن. رجوع به تاریخ و تاریخی شدن و تاریخ گشتن شود. - تاریخ قومی شدن، بزرگ و پیشوای قومی شدن. اشهر قومی شدن:... و صولی گفته تاریخ هر شی ٔ غایت و نهایت آن چیز است و از اینجا که گویند ’فلان تاریخ قومه’ یعنی به او منتهی می شود شرف قوم وی. (از منتهی الارب) (از غیاث) (آنندراج)
کنایه از بسیار سوده و باریک شدن. (آنندراج) : از بصیرت نیست مردم را نیاوردن به چشم من که در اندک زمانی توتیا خواهم شدن. صائب (از آنندراج). از بی قراری دل دیوانه خوی من زنجیر توتیا شد و، زندان بگرد رفت. صائب (ایضاً). ، سرمه شدن. داروی شفابخش و نیرودهنده چشم شدن. موجب روشنی دیده شدن: این همه زحمت که هست درد دو چشم من است هیچ نکوعهد نیست کو شودم توتیا. خاقانی. بپرسیدش که چون افتاد رایت که ما را توتیا شد خاک پایت. نظامی. رجوع به توتیا و دیگر ترکیبهای آن شود
کنایه از بسیار سوده و باریک شدن. (آنندراج) : از بصیرت نیست مردم را نیاوردن به چشم من که در اندک زمانی توتیا خواهم شدن. صائب (از آنندراج). از بی قراری دل دیوانه خوی من زنجیر توتیا شد و، زندان بگرد رفت. صائب (ایضاً). ، سرمه شدن. داروی شفابخش و نیرودهنده چشم شدن. موجب روشنی دیده شدن: این همه زحمت که هست درد دو چشم من است هیچ نکوعهد نیست کو شودم توتیا. خاقانی. بپرسیدش که چون افتاد رایت که ما را توتیا شد خاک پایت. نظامی. رجوع به توتیا و دیگر ترکیبهای آن شود
ملامت نمودن و ترسانیدن و نکوهیدن. (ناظم الاطباء). سرزنش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : زجر و توبیخی که در حق کودکان دیگر کردی در حق وی روا نداشتی. (گلستان). رجوع به توبیخ و دیگر ترکیبهای آن شود
ملامت نمودن و ترسانیدن و نکوهیدن. (ناظم الاطباء). سرزنش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : زجر و توبیخی که در حق کودکان دیگر کردی در حق وی روا نداشتی. (گلستان). رجوع به توبیخ و دیگر ترکیبهای آن شود
از جنس چوب گشتن، همسان و همانند و همشکل چوب گشتن از رنگ و شکل و غیره، در نباتات چوبی شدن یکی از تغییرات شیمیائی غشاء گلوسیدی سلول است و بعبارت دیگر میتوان گفت که غشاء گلوسیدی درنتیجۀ عمل ادسوربسیون بدو ماده لینیین و کسیلو هولوسید که پولی هولوسید مانوز کسیلوز و گالاکتوز میباشد آغشته میشود و یا ذرات لینیین و کسیلو هولوسید روی غشاء آن جاگیر میگردد و بدینوسیله بمقاومت غشاء سلول افزوده میشود و از قابلیت ارتجاع آن کاسته میگردد. بطور کلی بافتهای داخلی گیاهان مانند چوب درختان و یا پوست سخت میوه ها و بعضی از الیاف و بافتهای چوبی دچار این تغییرات شده و غشاء آنها چوبی میشود. بافتهای دیگر نیز مانند غشاء بافت آبکش و پارانشیم استوانه مرکزی و یا قشر ثانوی در اپیدرم بعضی از بازدانه گان ممکنست بمواد چوبی آغشته گردد. امروز معلوم شده است که هرگاه غشاء یک سلول پارانشیمی چوبی گردد، غشاء سلول مجاور که با آن تماس دارد نیزچوبی میشود. در حالیکه غشاء همین سلول که در طرف دیگر قرار دارد، تغییری نکرده و سلولزی باقی میماند. سلولهائی که غشائشان کاملاً چوبی نشده است میتوانند به رشد و نمو خود ادامه دهند ولی پس از آنکه تغییرات شیمیائی آنها کامل گردد خواص حیاتی خود را از دست میدهند. (گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 60- 61)
از جنس چوب گشتن، همسان و همانند و همشکل چوب گشتن از رنگ و شکل و غیره، در نباتات چوبی شدن یکی از تغییرات شیمیائی غشاء گلوسیدی سلول است و بعبارت دیگر میتوان گفت که غشاء گلوسیدی درنتیجۀ عمل ادسوربسیون بدو ماده لینیین و کسیلو هولوسید که پولی هولوسید مانوز کسیلوز و گالاکتوز میباشد آغشته میشود و یا ذرات لینیین و کسیلو هولوسید روی غشاء آن جاگیر میگردد و بدینوسیله بمقاومت غشاء سلول افزوده میشود و از قابلیت ارتجاع آن کاسته میگردد. بطور کلی بافتهای داخلی گیاهان مانند چوب درختان و یا پوست سخت میوه ها و بعضی از الیاف و بافتهای چوبی دچار این تغییرات شده و غشاء آنها چوبی میشود. بافتهای دیگر نیز مانند غشاء بافت آبکش و پارانشیم استوانه مرکزی و یا قشر ثانوی در اپیدرم بعضی از بازدانه گان ممکنست بمواد چوبی آغشته گردد. امروز معلوم شده است که هرگاه غشاء یک سلول پارانشیمی چوبی گردد، غشاء سلول مجاور که با آن تماس دارد نیزچوبی میشود. در حالیکه غشاء همین سلول که در طرف دیگر قرار دارد، تغییری نکرده و سلولزی باقی میماند. سلولهائی که غشائشان کاملاً چوبی نشده است میتوانند به رشد و نمو خود ادامه دهند ولی پس از آنکه تغییرات شیمیائی آنها کامل گردد خواص حیاتی خود را از دست میدهند. (گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 60- 61)